JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

چگونه بفهمیم که طرف داره دروغ میگه

چشم دروغگو رسواست؟

در روزگاری که 38 درصد از روابط بین فردی بر مبنای دروغ شکل می گیرد آشنایی با مهارت های کشف دروغ،ناگزیر است
 

010134.jpg

محمد کیاسالار
پینوکیو تا دروغ می  گفت، دماغش دراز می شد و دروغش لو می رفت. در دنیای واقعی اما تشخیص دروغ و دروغگو آسان نیست. با این وجود، به نظر می رسد در روزگاری که 38 درصد از روابط بین فردی بر مبنای دروغ شکل می گیرد، آشنایی با مهارت های کشف دروغ، یک امر ناگزیر است. روان شناسان، بازپرسان، مأموران امنیتی و کارشناسان بعضی دیگر از مشاغل، استانداردهایی برای تشخیص راست و دروغ حرف ها در اختیار دارند که این هفته به برخی از آن ها اشاره می کنیم. ذکر این نکته هم ضرورت دارد که این تکنیک ها، متر و معیار قاطعی برای تشخیص دروغ و دروغگو نیستند، اما می توانند سرنخ هایی در اختیارتان بگذارند تا به صداقت حرف کسی شک کنید؛ یا اگر حس و حدستان گواهی می دهد که کسی دارد به تان دروغ می گوید، ضریب اطمینان حدسیاتتان را بالا ببرید.

۱
بیشتر دروغگوها اگر احساس کنند مشتشان دارد باز می شود، بحث را عوض می کنند و اگر علاوه بر مهارت دروغگویی، سر سوزن ذوقی هم داشته باشند، برای این کار از در شوخی و خنده وارد می شوند. اگر هم شما خودتان زحمت عوض کردن بحث را بکشید که چه بهتر. آن ها استقبال می کنند. امتحان کنید. وقتی طرف دارد روی موضع خودش اصرار می کند که: نه، من دارم راست می گویم، تو اشتباه می کنی و... برای مدت کوتاهی، بدون این که تکلیف بحث اصلی را معلوم کنید، بهانه ای بتراشید و خودتان بحث را عوض کنید. اگر او همپای شما بیاید و از این تغییر استقبال کند، بدانید که احتمالا کفة ترازویش دارد به نفع دروغگویی سنگینی می کند.

۲
بیشتر آدم ها موقع دروغگویی های چهره به چهره، از ارتباط چشمی فرار می کنند. ملاکتان را بگیرید نیمی از مدت مکالمه. یعنی اگر مدت زمان ارتباط چشمی او با شما کمتر از 50 درصد مدت زمان مکالمه بود، مشکوک شوید. اما گاهی ممکن است مثلا از بیست دقیقه مکالمه بین شما و طرف، او فقط دو سه دقیقه اش را دروغ بگوید و شما هم فقط به صحت و سقم حرف های او در همان دو سه دقیقه مشکوک باشید. در چنین حالتی، بهتر است معیارتان این باشد که: آیا در همان دو سه دقیقة مشکوک، ارتباط چشمی داشت یا نه؟ دروغگوها معمولا این ارتباط را در لحظة دروغگویی از دست می دهند. آدم باید دروغگوی قهاری باشد که برّ و برّ توی چشم طرف مقابل نگاه کند و دروغ بگوید. بعضی ها هستند.

۳
گاهی تغییر لحن یا تغییر تن صدا معیار خوبی است. بیشتر دروغگوها وقتی به بخش دروغین حرف هایشان می رسند، لحنشان عوض می شود، مِن و مِن می کنند، سینه صاف می کنند یا می گردند دنبال کلماتی از این دست: راستش، آخه، می دونی؟، خب، ببین، چه جوری بگم؟ و... و طبیعتا تبصره  اش هم این است که این کلمات، تکیه کلام آن بنده خدا نباشند.

۴
وقتی دارید به حرف های طرف مقابل گوش می دهید، به زبان بدن او دقت کنید: بیش از حد با دست هایش بازی می کند؟ تکان دادن پاهایش در حالت نشسته، افراطی است؟ دستش را مدام به سمت سر و صورت خود می برد و سرش یا پشت گوشش را مرتب می خاراند؟ بیش از حد پلک می زند؟ رنگش پریده یا سرخ شده یا... ؟ وقتی روبه روی هم بر روی یک میز نشسته اید و او دارد حرف می زند، آیا به طور ناخودآگاه فاصلة بین شما و خودش را با کتاب و روزنامه و سایر چیزهای روی میز، پر می کند؟ همة این ها می تواند سرنخ خوبی باشد برای این که حدس بزنید او دارد دروغ می گوید (مشروط بر این که رفتار غالب او را بشناسید و مطمئن باشید که این ها جزو خصوصیات طبیعی او نیست، مثلا تیک عصبی ندارد یا خجالتی نیست یا مسأله خاصی موجب نگرانی او نشده و...)

۵
شنیده اید که می گویند دروغگو کم حافظه است؟ بعضی اوقات، همین نکته کار می کند. اگر به حرف های یک دروغگو دقت کنید، به زودی خواهید دید که یک جای کار می لنگد. مثلا ضد و نقیض حرف می زند یا حرف های قبلی اش را از بیخ و بن انکار می کند و... ضمنا بعضی دروغگوها حس طنزشان فوق العاده است و گه گاه از این استعداد خدادادشان استفاده می کنند تا تشنج فضا را (به ویژه در همین مواقع ضد و نقیض گویی و امثالهم) از بین ببرند و مسیر بحث را به سمتی بکشانند که دلشان می خواهد.

 

 



۶
دروغگوها اگر حس کنند شما در راست و دروغ حرف هایشان تردید دارید، خیلی سریع و خیلی شدید می روند توی لاک دفاعی؛ آن قدر شدید که ممکن است دیگر با شما حرف نزنند و دیگر به هیچ سؤالتان جواب ندهند و اصلا خودتان را هم متهم کنند به دروغگویی. (تبصره اش هم طبیعتا این است که واقعا خودتان دروغگو نباشید، لااقل در آن قضیة مورد بحثتان.)

۷
بیشتر دروغگوها در همان لحظاتی که ارتباط چشمی شان را با شما قطع می کنند، معمولا حرکات اضافی خاصی انجام می دهند؛ حرکاتی نظیر خاراندن سر با یک انگشت، خاراندن پشت گوش به همین ترتیب و... گاهی هم دستشان را به سمت صورتشان می برند و گونه شان را لمس می کنند و یا روی بینی شان دست می کشند. به هر حال، آن چه می تواند سرنخ خوبی باشد، حرکت دادن دست به سمت سر و صورت یا گردن است (و نه مثلا به سمت قفسة سینه یا شکم) و باز هم تبصره اش این است که شخص، این حرکات را در حالت طبیعی و به صورت دائمی انجام ندهد.

۸
در حالت طبیعی، بین حرفی که می زنیم و حالتی که در چهره مان ایجاد می شود، تناسبی وجود دارد و بر شکل گیری این تناسب نیز زمان بندی خاصی حاکم است. در اغلب دروغگوها اما این زمان بندی، مختل است. تغییر حالت های هیجانی که در چهرة فرد دروغگو ایجاد می شود، معمولا دیرتر از زمان معمول بروز می کند، بیشتر از حد معمول طول می کشد و به یکباره ناپدید می شود، نه آرام آرام. در بیشتر موارد، زمان بندی طبیعی بین بیان عبارت دروغ و تغییر حالت چهره (متناسب با آن عبارت) وجود ندارد. مثلا فرد دارد هدیه ای را از شما می گیرد و می گوید: واقعا خوشحالم کردی، من نمی دانم چطور از تو تشکر کنم. اما هنوز هیچ تغییر چهره ای به وجود نیامده و موقعی که کادو باز می شود، تازه خنده به چهره اش می آید (و البته خندة طبیعی را باید بتوانید از خندة ساختگی تشخیص بدهید).

۹
دروغگوها گاهی در ابراز احساساتشان دروغ می گویند. مثلا می خندند اما خنده شان ساختگی است، گریه می کنند اما گریه شان واقعی نیست و خودشان را غمگین نشان می دهند اما غمی در دل ندارند. در تغییر چهره های ساختگی، معمولا فقط عضلات اطراف دهان تکان می خورند اما در تغییر چهرة طبیعی (ناشی از یک حس درونی) سایر اجزای صورت نیز درگیر می شوند. مثلا در یک خندة طبیعی، تمام صورت با خنده درگیر می شود: گونه ها، چانه و لب ها حرکت می کنند، عضلات پیشانی جمع می شود و حتی زیر چشم ها چین می افتد که این مورد اخیر تقریبا در هیچ خندة ساختگی دیده نمی شود.

۱۰
بازجوها معتقدند بیشتر آن هایی که دروغ می گویند، برای پاسخ گفتن به سؤالات شما از کلمات خودتان استفاده می کنند، نه از کلمات خودشان. مثلا اگر از او بپرسید: تو دیشب آن جا بودی؟ او به یک نه رضایت نمی دهد. ترجیح می دهد با حالتی حق به جانب، سؤال شما را به خودتان برگرداند: من آن جا بودم؟ یا این که یک جواب مفصل و البته با استفاده از کلمات خودتان: نه، من دیشب آن جا نبودم. کی گفته من آن جا بودم؟ آن ها بیشترشان استفاده از زبان تلویحی و غیرمستقیم را به استفاده از عبارات صریح و مستقیم ترجیح می دهند. مثلا به جای این که قاطعانه بگویند بله یا خیر ، ترجیح می دهند بگویند: من قبلا هم به این سؤال تو جواب داده ام یا مگر قبلا به این سؤالت جواب نداده ام؟

۱۱
شاید باورتان نشود، اما بعضی ها وقتی می خواهند دروغ بگویند نوع گفتارشان عوض می شود. مثلا طرف تا همین چند لحظة پیش، داشته شما را مفرد خطاب می کرده و خودمانی حرف می زده اما ناگهان لحنش احترام آمیز می شود و جمع، خطابتان می کند که: بنده قبلا هم به شما گفته بودم که اهل این کارها نیستم. نگفته بودم؟

۱۲
دروغگوهای حرفه ای معمولا زیاد حرف می زنند و به ذکر جزئیات بی اهمیت می پردازند تا رد یک دروغ بزرگ و مهم را در لابه لای حرف های ریز و بی اهمیت گم کنند. روان شناسان معتقدند بیشتر دروغگوها از سکوت یا وقفه هایی که در خلال یک گفت وگو پیش می آید، خوششان نمی آید و به همین خاطر، اغلبشان سعی می کنند این خلاها را با کلمات شتاب زده شان به سرعت پر کنند

 

 

 

چشم ها به صدا درمی آیند

مطالعة حرکات ریز چشم ها خیلی چیزها را نشان می دهد، از جمله این که کمکمان می کند میزان احتمال راست و دروغِ حرف های یک شخص را حدس بزنیم. این حرف را اولین بار ریچارد بندلر به زبانی علمی و مدون عنوان کرد. او معتقد بود که با تقسیم بندی حرکات ریز چشم ها و احتمالات رفتاری خاصی که برای هر حرکت چشمی وجود دارد، می توانیم با ضریب اطمینان بالایی حدس بزنیم حرف هایی که می شنویم، راست است یا دروغ. برخی از این موارد را می توانید در جدول زیر ببینید.
پیش فرض مهم: فرد موردنظر، راست  دست است (در افراد چپ  دست، تمام جهت های زیر را باید برعکس در نظر بگیرید).

010113.jpg

یک مثال ساده
فرض کنید برادرزادة چهار ساله تان جمله ای را از قول برادرتان برای شما نقل می کند. شما از او می پرسید: وقتی توی آن مهمانی، پدرت داشت این حرف  را می زد چه کسی خانه تان بود؟ او در حالی که چشم هایش به آرامی به سمت راست و بالا حرکت می کنند، می گوید: خاله، دایی و... در چنین موردی، بر طبق قوانین بندلر، می توانید حدس بزنید که این پاسخ، یک پاسخ ناگهانی است که احتمالا برادرزاده تان همان لحظه ساخته است (حرکت آرام چشم ها به سمت راست و بالا: تصویری که در ذهن ساخته یا مجسم می شود) و احتمال دروغ بودنش از احتمال راست بودنش بیشتر است. اما فرض کنید او در حالی که دارد به سؤال شما پاسخ می گوید، چشم هایش به آرامی به سمت چپ و بالا حرکت کنند. در چنین موردی، بر طبق قوانین بندلر، می توانید حدس بزنید که او دارد مهمانی آن شب را به خاطر می آورد و بنابراین احتمال راستگویی اش از احتمال دروغگویی اش بیشتر است.

 

تیتراژ ابتدایی تمام ماه - احسان خواجه امیری

تیتراژ ابتدایی تمام ماه - احسان خواجه امیری
 
 
توضیحات: تیتراژ ابتدایی مجموعه تمام ماه با صدای احسان خواجه امیری که بسیار زیباست
 .
مدت زمان: ۲:۲۱
.
 برای دانلود این فایل به صورت 
WMV
 و با کیفیت ۲۵۶ روی دانلود کلیک کنید
 
.
 
.
 برای دانلود این فایل به صورت
 mp3
 و با کیفیت ۱۲۸ روی دانلود کلیک کنید
 
 
 
..

 

 

SMS TOop

14 New SMS!

 یارو میاد تهرون 1 پرشیا میبینه میزنه شیششو خورد میکنه صاحبش میاد میگه مگه مرض داری ؟ طرف میگه اه مال تو بود من فکر کردم مال شوکته

 یه روز دل تصمیم می گیره سنگ شه تا دیگه عاشق نشه میره و سنگ می شه و میره قاطی سنگ ها اما اونجاهم عاشق یه سنگی می‌شه

 

اگه مردنگی رنگ باخته
اگه عشق فراوش شده
لگه همی مردم نامرد شدن
اگه دخترها بی معرفت شدن
اگه زندگی بی معنا شده
به تو چه مربوطه تو فقط جواب اس ام اس منو بده

 

 چشمات وقتی زیباست که مال اشک باشه. اشک وقتی زیباست که مال عشق باشه. عشق وقتی زیباست که مال تو باشه. تو وقتی زیبایی که دستت تو دماغت باشه

 

 میگم مرسی، بهش برسی، با کومپرسی، نگی به کسی، منو میبوسی؟ اگه نبوسی! خیلی لوسی

 

 اگه یه روز تو خیابون از کنار یه گنجشک رد شدی اون نپرید فکر نکن دوستت داره بدون تو رو آدم حسابت نکرده

 

 آرزو می کنم
زندگی مال تو….مرگ مال من
راحتی مال تو….گرفتاری مال من
شادی مال تو…..غم مال من
همه مال تو ولی تو مال من

 

 قابل توجه آقا پسرای باحال
خصوصیات دخترا
1. تا زبونشون باز میشه عوض مامان بابا میگن شوهر!!
 2.حالشون از پسرا به هم میخوره ولی نمی دونم چرا 666 تا دوست پسر دارن
 3.اگه خونشون آتیش بگیره بین بابا و لوازم آرایش حتما لوازم آرایش و انتخاب می کنن!
4.نون شب ندارن بخورن ولی پول عمل دماغشونو ردیف میکنن!
 5.همه خوشکل و خوش هیکلن(خدایا منو بخاطر این دروغم ببخش)
6. از 8 تا 20 سالگی شونصدتا دوست پسر داشتن که هیچ کدوم درکشون نمیکردن
( امید وارم به خانم ها برنخوره و فقط به این مطلب به عنوان یک مزاح و شوخی برخورد کنند)

 

 من بیمارستانم نگران نشو . من تصادف کردم . تا فردا مرخص میشم . دکتر میگه شونت شکسته . دیگه خوب نمی شه باید برم یه برس دیگه بخرم

 

 میدونی چرا وقتی گریه میکنی چشمت رو می بندی؟
وقتی میخوای بخندی،وقتی میخوای کسی رو ببوسی وقتی میخوای تو رویا بری چشمت رو می بندی؟
چون قشنگترین چیزای این دنیا دیدنی نیستند

 

ایشاالله با هم میرم بهشت تو بخاطر اینکه روی زمین یه فرشته بودی و من بخاطر اینکه با یه فرشته روی زمین دوست بودم

 

 فاصله ها : از نفرت تا علاقه یک محبت . از دشمنی تا دوستی یک لبخند . از جدایی تا پیوند یک قدم
از دوری تا صمیمیت یک اس ام اس

 

 از جلوی گل فروشی رد می شدم دیدم زیبا ترین گلش نیست SMSزدم ببینم کجایی

 

 اگه به من 60 ثانیه وقت بدی بگی بگو... میگم تو 10 ثانیه اول به یادم باش و50 ثانیه رو میدم به تو...تا تو برام حرف بزنی چون تو برام مقدسی

جوجو

اینم از جوجو

 

قوانین فیلمهای هالیوود


       عملیات پلیسی همیشه حتما به کلوب استریپ‌تیز کشیده میشه. 
        هر شماره تلفنی با 555 شروع میشه. 
       تختخوابها یک روکش مخصوص با فرم L دارند که خانمها رو تا سینه بپوشونه و آقایون رو از کمر به پایین. 
        در هر ساک خریدی دست کم یک نون باگت پیدا میشه.
        هر کس میتونه یه هواپیمای در حال پرواز رو به زمین بنشونه، به شرط اینکه یک نفر از برج مراقبت بهش قدم به قدم توضیح بده. 
        ماتیک لب هرگز پاک نمیشه، حتی حین غواصی. 
        لوله‌های سیستم تهویه مطبوع در هر ساختمونی بهترین نقطه برای مخفی شدن هستند و ضمنا میشه از طریق اونها به هرجای ساختمون راه پیدا کرد. 
        اگه کسی بخواد اسلحه‌اش رو پرکنه همیشه خشاب اضافه همراه داره. 
        برای زنده موندن در هر جنگی کافیه که آدم از نشون دادن عکس عزیزانش به این و اون پرهیز کنه. 
        هر کسی میتونه بدون دونستن زبون، خودش رو با ملیت خاصی معرفی کنه، به شرط این که کمی لهجه داشته باشه.

 

        اگه یه هیولا یا یک فاجعه، شهری رو تهدید کنه، همیشه تنها فکر و ذکر شهردار کم شدن توریستها یا بازدیدکنندگان یک نمایشگاهه. 
       اگه خانمی با موهای بلند بخواد از کسی جدا بشه و خداحافظی کنه یه دفعه باد میاد. 
       کلا تعداد خانمهای مو بلند و خوشگل و خوش هیکل میره بالا. از نظافتچی گرفته تا منشی و مدیر کل همه میتونند در مسابقه دختر شایسته، بالاترین مقامها رو به دست بیارند. ولی قیافه و هیکل آقایون تغییر زیادی نمیکنه. 
        برج ایفل ازهر نقطه شهر پاریس قابل دیدنه. 
        مردها بدون این که خم به ابرو بیارند تا جون دارند کتک میخورند، اما همین که زنی با پنبه و الکل زخمهاشون رو تمیز میکنه دادشون درمیاد. 
        ویترین مغازه‌ها فقط به درد این میخوره که یکی با کله یا ماشین از وسطشون رد بشه. 
        برای پرداخت کرایه تاکسی کافیه که یه اسکناس از کیف پول بیرون کشیده بشه. همیشه مبلغش صحیحه.
        تولید مثل با هر موجودی در کهکشان ممکنه. 
       آشپزخونه‌ها خودشون هیچوقت چراغ ندارند. با نور چراغ یخچال میشه همه چیز رو دید. 
        هر وقت توخونه‌ای خطری، روحی، هیولایی، چیزی باشه، خانم صاحبخونه حتما با لباس زیر بدن نما باید بره ببینه چه خبره. 
        کامپیوترها هیچ سیستم یا برنامه خاصی ندارند. روی صفحه مونیتور همیشه فقط نوشته enter password و بعد از نوشتن کلمه رمز متن مورد نظر رو نشون میده.
        مادرها همیشه در حال آشپزی هستند. مهم نیست که آخر کسی چیزی بخوره یا نه.
        روسای پلیس همیشه یا بهترین همکارشون رو اخراج میکنند، یا بهش چهل و هشت ساعت وقت میدند که پرونده رو ببنده. 
        شعله یه چوب کبریت بزرگترین سالنها رو روشن میکنه، ولی قویترین نورافکن هالوژن اون گوشه رو که مهمتر از همه است تاریک میذاره. 
        دندونهای دهاتیهای قرون وسطی مثل برف سفید و مرتب هستند. 
       هر کس کابوس میبینه باید از جاش بپره و نفس نفس بزنه و خیس عرق بشه. 
        حتی اگه جاده صاف و مستقیم باشه باید راننده عین دیوونه‌ها فرمون رو به چپ و راست بچرخونه. 
        همه بمبها یک عالم سیم و چراغهای قرمز چشمک‌زن دارند و یه ساعت دیجیتال که نشون میده کی میرن هوا. 
        هر جا بری جلوی ساختمون مورد نظر یه جای پارک پیدا میشه. 
        پلیسها فقط موقعی موفقند که اخراج شده‌اند.
        اگه کسی وسط خیابون برقصه همه همراهی میکنند، اونهم با هماهنگی کامل. 
        هر کامپیوتری میتونه رابطه موجودات فضایی با سفینه شون رو مخدوش کنه یا رمز ورودشون رو پیدا کنه. 
        مهم نیست که چند نفر به یکی حمله میکنند، با اینحال همیشه یکی یکی میان جلو. 
        هر وقت به اره‌برقی احتیاج پیدا کنی یکی دم دستته. 
        هر دری رو میشه با یک سنجاق سر یا کارت اعتباری باز کرد، مگه اینکه مال یه ساختمون در حال سوختن باشه و بخوای یه بچه‌رو که اون تو گیر کرده نجات بدی. 
        هر وقت تلویزیون رو روشن کنی داره اخبار نشون میده. یکی از خبرها هم همیشه مربوط به خودته. 
        زنها بلد نیستند دو قدم بدوند. همیشه میخورند زمین و مچ پاشون ضرب میبینه. 
        اسبها در برابر نیزه و گلوله و توپ و تانک روئین تن هستند، ولی در حساسترین لحظه پاشون به یه مشت علف گیر میکنه و میخورند زمین (اگه سوارکار زن باشه مچ پاش ضرب میبینه). 
        گلوله به سوپرمن اثری نداره، ولی اگه خود هفت‌تیر رو به طرفش پرت کنی سرش رو میدزده. 
        هر ماشینی به راحتی تو هر گاراژی جا میگیره. 
        سفینه‌های فضایی توالت ندارند. 
        مسافرین دهاتی ساده لوح و مهربون که تنها یه آرزوی ساده دارند، مثلا دیدن مجسمه آزادی نیویورک، بعد از نیم ساعت میمیرند. 
       بچه‌های با استعداد همیشه دارای والدین الکلی یا سنگدل هستند. 
        هیچ ماشینی تو جنگلهای تاریک و ترسناک به موقع روشن نمیشه. 
        اگه یه ماشین بخواد کسی رو زیر کنه طرف به جای به کنار پریدن مستقیم جلوی ماشین میدوه. 
        ضمنا حتی بهترین و سریعترین ماشین نمیتونه بهش برسه و زیرش کنه. 
        هر موجود فضایی که میاد به زمین همیشه اول میره آمریکا و اول از همه بیس بال یاد میگیره. 
        هر ماشینی که تصادف میکنه بلافاصله منفجر میشه. 
        البته اگه راننده‌اش آدم خوبی باشه ماشینه اول صبر میکنه تا طرف پیاده بشه و چند متر بره اونورتر، بعد منفجر میشه. 
        اگه در حال فرار باشی گلوله‌ها ماشین رو آبکش میکنند و شیشه جلو و عقب خورد و خاکشیر میشن ولی دریغ از یک گلوله که به سرنشینها بخوره. 
        اگه آدم بدی خودش رو عوض کنه و توبه کنه بی برو برگرد به زودی میمیره. 
        آدمهای بد همیشه بازنده هستند.

ویدیو بسیار زیبای کسرا

سلام دوستان امروز براتون ویدیو بسیار زیبای کسرا به نام نمیدونم رو آماده کردم
 
 
 
Password: marshal0tehroon

 

تاریخچه تقلب و روش های آن

 

سلام
به مناسبت باز شدن مدارس و دانشگاهها راههایه تقلب رو یادتون میدیم
البته الان که همه خودشون استادن
پس زیاد جدی نگیرین
 

 

تاریخچه تقلب و روش های آن
 
گویند: «تقلب مفهومی‌است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:
تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را

 

تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه‌ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه‌ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش‌های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند‌های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه‌ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.
زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب‌های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می‌شود نام برد.

 

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می‌رسانیم:
 

روش های نوشتاری:

1- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و...
2- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...
3- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ‌های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه‌ی آئورت و ...
 روش های با کلاسی:
1- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
2- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس
روش های جوادی:
1- خر نمودن یک فقره بچه خرخون
2- خم کردن سر به روی ورقه‌ی طرف به صورت تابلو.
3- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.
4- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.
 توجه:
اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد