کی میگه زنا مظلومند؟آقا به خدا مردا مظلومند!همیشه هم همینطور بوده....اما مشکل کار اینجاست که این زنا اونقدر باهوش و زرنگ و شیطونند و ما مردا اینقدر با صداقت و پاک دل و زلال که به خود ما هم قبولونیده اند
موجودات نازنازی هستند!بابا جان شما به تاریخ نگاه کنید.تاریخ گویای همه چیزه:از اول خلقت بشر هر چی جادو گر و رمال و کف بین وجود داشته زن بودند!شما محض رضای خدا یه مرد پیدا نمیکنید که جادوگر بوده باشه!
اما دلایل مظلومیت مردان:
1-برای اینکه از بچگی تا تونستیم رو پای خودمون وایسیم باید 6 ساعت می رفتیم تو صف نونوایی
2-برای اینکه کار نکبت بار آشغال بردن سر کوچه در ساعت 9 شب از قدیم الایام طبق یه قانون نانوشته به عهده ما بوده!
3-برای اینکه هر جا خواستیم از یه دری بریم تو جمله نحس " Ladies First " رفته روی اعصابمون!
4-برای اینکه به دلیل ازدیاد بیش از حد دخترای دم بخت در سطح جامعه زیر فشار شدید عمه و خاله و .... جهت امر مقدس ازدواج هستیم!
5-برای اینکه دختره رو از کنج خونه باباش نجات میدیم و به جای اینکه ازمون تشکر کنند با کمال پر رویی از ما نفقه هم میخوان!
6-برای اینکه از وقتی انوشه انصاری رفته فضا خانوم ما تو خونه بهونه می گیره و حتی جورابامونم نمی شوره!
7-برای اینکه تمام شغلای کلاس پایین مثل آشغالانس و راننده تاکسی مال آقایونه!
8-برای اینکه ما مردا فقط توی روز تولدمون کادو می گیریم اما زنامون توی روز تولدشون و سالگرد سالگرد ازدواج و ولنتاین! و سالگرد و عقد و نامزدی و انرژی هسته ای و آشنایی و سایر روز های عادی سال!!! انتظار کادو دارن و اسمشم گذاشتن تفاهم فکری و محبت انسانی.
9-برای اینکه اسم هر چی گله گذاشتن واسه دخترا اما هر چی اسم ضایعه مال پسراست!
10-برای اینکه شخصیت هایی که توی جک ها به ایفای نقش میپردازند همشون مردن
11-برای اینکه ما مردا وقتی بزرگ میشیم بمون میگن خرس گنده شدین اما دخترا وقتی بزرگ میشن بشون میگن خانوم شدن!!!!
12-برای اینکه ما مردا باید بریم خواستگاری (حالا پولی که واسه شیرینی و گل و اینا میدی هیچ!اون فشار و استرس روحیش -که دختره جواب رد نده یه موقع خدای نکرده- آدمو داغون میکنه)
13-برای اینکه موقع ازدواج باید هم خونه بگیریم هم ماشین و بابای بیچاره دختر هم (که البته یک مرده) باید جهیزیه بخره ولی خود دختره تنها انرژی که صرف میکنه حدود 2.56 کالری صرف گفتن کلمه بله میکنه!و یا فوق فوقش 4.87 کالری صرف گفتن جمله با اجازه بزرگترا بعله!
آموزش دختر بازی
مرحله ی یک: در مرحله ی یک شما دنباله یه راهی هستید که بتونید دخترهایی رو به شما یه حد اقله علاقه رو دارن پیدا کنید. چون شما آدم های زرنگی هستید و نمی خواید وقت خودتون رو با دختر هایی که باید مدت ها روشون کار کنید و خرجشون کنید و ... تلف کنید. آسون ترین کاربرای پیدا کردنه این دختره ها استفاده از نگاهه. تو هر جایی که هستید حواستون به دخترهایی که تو چشمتون نگاه می کنن باشه.
مرحله دو: تاییدیه گرفتن برای مرحله ی یک - برای این که نه خودتون رو خراب کنید و نه این که بی خود مزاحمه کسی بشید که ازتون خوشش نمیاد. باید مطمعن شید که نگاه اول از رویه کنجکاوی و بی کاری و ... نبوده و واقعا یک check out واقعی بوده.باری این کار بعد از این که نگاهه اول انجام شد (بر خلافه ایده ی عمومی که انقدر به دختره زل به زن که از رو بره و بفهمه تو چه آدمه قوی ای هستی) شما نگاهتون رو بر می گردونید. نه با حالت بد، عادی. و سعی می کنید که دوباره یک نگاه بگیرید که مطمعن شید نگاه اول واقعی بوده. وقتی نگاه دوم رو گرفتید قبل از این که نگاهتون رو بر گردونید یه نیم لبخندی به دختره می زنید و خوب حواستون رو جمع می کنید ببینید عکس العملش چیه. اگر عینه گاو روشو کرد اون ور و خودشو ان کرد، کسی نیست که شما دنبالش می گردید. اگر اون هم یه ته لبخندی تحویلتون داد، می فهمید که مرحله اول به خوبی انجام شده و دختره مورد نظر برای مراحل بعدی آمادست.
مرحله ی سه: مرحله ی سه مرحله سختیه ، چون مرحله ایست که باید بدون این که تخماتون توی دهنتون بیاد برید جلو و ارتباط بر قرار کنید. بد ترین کاری که می تونید بکنید اینه که برید جلو بگید سلام من حسن قلی ام. چون دختره بلافاصله تو دلش می گن به من چه! بهترین کاری که می تونید بکنید اینست که به طور غیر مستقیم خودتون رو به جایی که دختره هست نزدیک کنید. هیچ وقت مستقیم به طرفش قدم بر ندارید که دارم میام باهات حرف بزنم ، خیلی بده. مثلا فرض کنید توی یک بار هستید و دختر دمه بار نشسته، نرید طرفه دختره ، به هوای گرفتن یه نوشیدنی برید جلو، انگار نه انگار که اصلا دختره هست اونجا ولی خودتونو به جایی برسونید که بتونید باهاش به راحتی صحبت کنید. (اگر وردارید بنویسید که آقا در شهره ما بار وجود نداره یا خودمو می کشم یا شما رو. نه، شما رو می کشم. بار نه کتابخونه، نه سوپرمارکت، نه پارک، نه مهمونی)یه حسنه بزرگ این کار اینه که اگر باهاش حرف زدید و خیطتون کرد و حمحل نداد کمتر حالتون گرفته می شه تا زمانی که مستقیم برید جلو. وقتی که نزدیک شدین و یه چند دقیقه گذشت یه سوژه از شرایطی که درش هستید گیر بیارید و باهاش سره حرفو باز کنید. نه با تته پته و هول شدن، خیلی راحت. مثلا تو همون باری که بالا مثال زدم می تونید بگید چه موزیکه خوبی، همیشه سه شنبه ها این سبک موزیک می زنه؟ (دیدید چی شد، نه سلام من قلی هستیم، نه من می تونم چند دقیقه وقت گرانبهاتون رو بگیرم و...) اصلا مهم نیست که دختره چی جواب میده یا شما چی می پرسید ، مهم اینه که شما می خواید برخورد دختر رو ارزیابی کنید. اگر علاقه مند به حرف زدن بود و شروع کرد به این که هرچی .. نمی دونم من دفه ی اولمه تو ... علامته خوبیه. اگر خشک گفت: نه یا مثلا نمی دونم یا .. وقتتون رو تلف نکنید، فقط می خواسته بکشونتتون جلو که برید بگید می تونم وقتتون رو بگیرم که بگه نه حالتون رو بگیره. حالا شما پاتک زدید مستقیم نرفتید جلو حاله خودش بیشتر گرفتس. اگر خیلی از دختره خوشتون اومده و جواب اول اونی که می خواید نیست ولی خیلی هم خشک و کوتاه نیست می تونید یه سوال دیگه هم بکیند. اگر دیدید باز اوضاع همونطوره، قبل از این که با یه برخورده بد مواجه بشید خودتون محل کار خود رو ترک گفته و به پناهگاه وارد شوید = فرار (از دوران جنگ خواننده داریم؟! یا همه کم سن و سالید)
مرحله چهار: این مرحله دیگه بستگی داره هدفتون از ایجاده اون ارتباط چی بوده.
بعد از این که دیدید نه واقعا به شما علاقه منده و حرف ها داره خوب پیش میره، بسته به جایی که هستید یه بهانه بیارید و اون جا رو ترک کنید. مثلا: تو بار - دوست داری بریم یه قدم بزنیم. تو کلاب: صدا اذیت می کنه، می خوای بریم بیرون راحت تر حرف بزنیم و ....
از این به بعدش رو خود دانید. به هرجا که دوست دارید ختم کنید داستان رو.
یادتون باشه ، خوشگل یا بد گل یا هرچی، اگر ظاهر آراسته داشته باشید، همیشه دختری پیدا میشه که از شما خوشش بیاد. لا اقل از هر صد تا دختری که می بیند یکیش از شما خوشش میاد. پیداش کنید و وققتون رو با 99 تای دیگه ای که از شما خوششون نمیاد تلف نکیند. نگاه بزرگترین سر نخه ، حواستون باشه
(نمای بیرونی)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
دوستانی که متقاضی یک فروند از این شاه پیکانها می باشند می توانند با دفتر روابط عمومی
JoJo.co برادر Mr JoJo تماس حاصل فرمایند تا در اولین فرصت یک شاه پیکان
جواتی دریافت دارند . در ضمن از هر گونه پیشنهاد و راهنمائی در مورد وسایل تزئینی و بدنه این
خودرو به شدت استقبال میگردد
در آخر لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال بریزد و مطالب این وبلاگ را به اسم خود
در وبلاگ یا سایت خود بگذارد
بچه مثبته از لره میپرسه: آقا ببخشید... خیلی خیلی عذر میخوام..شرمنده.. روم به دیوار.. اسمتون چیه؟! لره شاکی میشه، میگه: ایجو که تو پرسیدی، اسمم انه!!!
دوست دختر لره بهش میگه: اگه توجه کنی میبینی که نگاهم باهات حرف میزنه.لره میگه:اینقدر پلک نزن،صدات قطع و وصل میشه
زندگی یک ایرانی!!!
یک ایرانی از ابتدای زندگی تا مرگ با اتفاقات زیادی روبه رو میشه و مراحل مختلفی رو پشت سر میگذاره و با وجود تفاوت های جزئی که در زندگی ما ایرانیا وجود داره ولی زندگی همه ما معمولاً به طریقی هست که در زیر واستون اعلام میکنم:
1-در ابتدا مانند هر موجود زنده دیگری زندگی ما ایرانی ها در اثر شیطونی دو فقره انسان به نام پدر و مادر آغاز میشه!
2-حدوداً 9 ماه بعد از اینکه در یک شب سرد پاییزی و یا شب خنک بهاری ابر و باد و مه و خورشید و فلک و پدر و مادر دست به دست هم دادند و رشته زندگی ما رو سرشتند ما هم قدم رنجه میکنیم و پا های مبارکمان رو وارد این دنیا میکنیم.
3-از لحظه ای که به دنیا میایم تا سن حدود 2 سالگی هیچ چیزی رو به خاطر نداریم و به عبارتی شعور و ادراکمون هنوز اونقدر کامل نشده تا بفهمیم این2 سال بهترین سال های عمرمون بوده که گذشته!هم غذا میذاشتن تو دهنمون هم نیازی نبود پاشیم بریم دست شویی تازه همیشه یه لشگر آدم تو صف وایساده بودند تا ما رو بغل کنند و بمون حال بدند!!!!
4- از سن 2 سالگی به بعد تازه اول بد بختی هامون شروع میشه! اول از همه اینکه به محض اینکه از خواب بیدار میشیم یه جمله نفرت آمیز میره رو اعصابمون:بگو مامان! و تا این کلمه رو نگیم از غذا خبری نیست! ثانیاً دیگه مثل سابق تحویلمون نمی گیرند و 6 ساعت هم که گریه کنیم وهیچ کس به روی خودش نمیاره.تازه بعد از اینکه کلی اذیت شدیم و گریه کردیم یه آقایی که قراره ما بعداً بش بگیم بابا این جمله رو میگه: خانم پاشو این بچه رو خفه کن!
5-سن 2تا 5 سالگی آخرین سال های لذت بردن از زندگی هستش.سنی که درآن به شدت برای پدر و مادر غیر قابل تحمل و برای مادر بزرگ و پدر بزرگ بسیار دوست داشتنی میشیم.به طوریکه بیشتر وقتمون رو پیش مادر بزرگ میگذرونیم و اون شخصی که تا چند وقت پیش خودشو میکشت تا ما بش بگیم مامان در این لحظه همراه دوستاش رفته خرید و یا کلاس های بازیابی قوای جسمانی و روحانی بعد از زایمان فرزند!
6-از حدود 5 سالگی تا 7 سالگی اولین ضربه های روحی را می خوریم. ابتدا وقتی که داریم با کلی ذوق شوق ماجراهای قسمت آخر کارتون الاغ باهوش و گلابی زرنگ رو برای شخصیت بابا تعریف میکنیم با این جمله رو به رو میشویم:آفرین پسرم حالا برو توی اتاقت با اسباب بازی هات بازی کن!(و این اوج احترام نگذاشتن به احساسات یک پچه است!) سپس و در حالیکه از جناب بابا نا امید شده ایم به آشپزخانه میرویم تا نظر مامان را درباره اینکه چرا الاغ باهوش گول گلابی زرنگ خورد را بپرسیم که در آنجا نیز با چنین جمله ای رو به رو میشویم:پسرم از آشپزخونه برو بیرون تا مامان بتونه کاراشو انجام بده!!!!! و نیز همچنین جمله ناراحت کننده(پسرم وقتی میریم مهمونی مثل یه آقا بشین سر جات و تا بهت میوه تعارف نکردند دست نمیزنی و شکلات هم یه دونه بیشتر نخوری ها!) را برای اولین بار میشنویم.
7-در سن 7 سالگی –به دلیل رفتن به مدرسه- کمی از احترام از دست رفته مان را باز می یابیم و دوباره عزیز می شویم.ضمناً با این نکته آشنا میشویم که ما دو تا مامان داریم!که یکی از آنها برای ما غذا می پزد و دیگری به ما درس میدهد و کلی جلوی اهل فامیل و دوستان به خاطر اینکه آنها دو تا مامان ندارند پز میدهیم! فقط متوجه این نکته نمی شویم که چرا وقتی از مامان دوممان پیش مامان اولمان تعریف میکنیم شب را باید بدون شام به خواب برویم! ولی در مقابلش پدرمان نسبت به وضعیت تحصیلی ما بسیار پیگیر می شود!!!!
8-در سنین 8 تا 11 سالگی یواش یواش تبدیل به یکی از وسایل و لوازم خانه می شویم!ضمناً می فهمیم مامان دومی سر کاری است و فقط این حرف رو به ما زدند تا معلم مدرسه با خیال راحت و بدون عذاب وجدان ضربات خط کش را بر پیکرمان فرود بیاورد!
9-از 12 تا 14 بدترین دوران زندگیه.چون هنوز بچه هستیم ولی همه به اصرار میخوان به ما بقبولونند که بزرگ شدیم !کوچکترین شیطونی با ضربات مشت و لگد و سیلی پدر جواب داده میشه. در این زمان با چگونگی شکستن شیشه همسایه توسط توپ فوتبال و همچنین چگونگی دزدیدن پرتقال از میوه فروشی و تیکه پرانی به دخترای مدرسه بغلی آشنا میشیم.
15-سن 15 تا 18 سالگی یکی از مراحل فاجعه آمیز زندگی ماست.چون (با اینکه هنوز فنچ هستیم) خودمون فکر میکنیم که بزرگ شدیم ولی اطرافیان کماکان معتقدند دهنمون بوی شیر میده.آشنایی با جنس مخالف و ایستادن به مدت های طولانی جولوی دبیرستان دخترانه و انجام شوخی های بسیار بد در خیابان و اتوبوس و .... از ویژگی های بارز ما در این سن هستش.ضمناً در این زمان تمامی خواسته هایی که از پدر و مادر داریم به شرط موفقیت در کنکور جامه عمل به خود خواهد گرفت!(حال میکنید ادبیات رو؟!؟!؟!)
16-سن 18 تا 24 رو یا در حال گذروندن دوران دانشگاه هستیم یا در حال گذروندن سربازی.نکته جالب اینه که با اینکه در این دوران دهنمون صاف میشه ولی در ادوار بعدی زندگیمون همیشه از این دوران به خوبی یاد میکنیم.(ببینید تو دوره های بعدی زندگی چه پدری ازمون در میاد که این دوران رو بهترین دوران زندگی مون میدونیم!)
17 -از سن 24 تا 26 سالگی مثل احمق ها میریم تو فاز ازدواج و اونقدر تو گوشمون می خونن تا اینکه خر میشیم و میریم زن می گیریم.خودمون کم بدبختی نکشیدیم که حالا باید یه بیچاره دیگه رو هم توی این سرنوشت نکبت بار شریک خودمون کنیم!
18-از سن 26 تا 28 هنوز توی فاز خریت هستیم!و داریم از زندگی زناشویی لذت می بریم!!!و زندگی رو بدون همسرمون پوچ و بی معنی میدونیم!(خریم دیگه!)در این سن بهترین لحظه های زندگی مان ساعت 2 بعد ازظهر(بعد از اتمام ساعت کاری) و پشت در خانه هنگام استشمام بوی قرمه سبزی (که از داخل خونه میاد) میباشد!ضمناً زیبا ترین صحنه زندگی مان- که حسابی باعث تحت تأثیر قرار گرفتنمان میشود- شستن جوراب هاب کثیفمان توسط همسرمان می باشد.ضمناً در این سن تمام پولی را که بدست می آوریم به پای صاحبان رستوران های شیک و لوکس میریزیم چون فکر میکنیم اگر به زنمون حال ندیم میره بمون خیانت می کنه.(احمقیم دیگه چیکار میشه کرد)
19-از سن 28تا 29 شدیداً بدبین می شویم.پس اول به زنمون شک میکنیم و در را به روش قفل میکنیم.بعد میبینیم زندگی خیلی کسل کننده ست و ضمناً بوی قرمه سبزی که تا دو سال پیش مرهم دلمون بود الان بلای جونمون شده ومی فهمیم چه خریتی کردیم که ازدواج کردیم.میخوایم قضیه رو درست کنیم اما میزنیم چشمشم کور می کنیمو بزرگترین حرکت ابلهانه عمرمون رو انجام میدیم(تازه فکر میکنیم این جوری با یه تیر دو نشون زدیم:یعنی هم دست زنمون رو بند کردیم که هوایی نشه و هم به زندگیمون یه تنوعی دادیم)پس یه شب گرم تابستان یه سری عملیاتی انجام میدهیم به نام جفت گیری!!!
20-از سن 28 تا 40 شدیداً مثل یک حیوان نجیب کار میکنیم تا بتونیم خرج همسر و اون موجود نو رسیده نامیمون! رو دربیاریم. یک رقیب در خانه پیدا میکنیم به اسم بچه:تمام میوه های خوب رسیده مال بچه ست ولی میوه های گندیده و نرسیده مال ما! بهترین قسمت غذا مال بچه ست و ته مونده اش مال ما.واسه بچه هر هفته لباس جدید می خریم اما خودمون هر دوهفته یه وصله به لباس هامون اظافه میشه و......
21- سن 41 سکته میکنیم!
22-سن 41 تا 55 شدید تر از قبل و مثل تراکتور کار میکنیم تا خرج جهیزیه دختر دم بختمون و هزینه دانشگاه آزاد پسرمون رو در بیاریم
23-سن 56 ایضاً سکته میکنیم و بازنشست میشم.
24-سن 57 میریم خونه سالمندان
25-سن 57 تا 70 الکی صبح رو به شب و شب رو به روز میرسونیم.یواش یواش واسه همه خسته کننده میشیم و کلی غرغر می کنیم و از بدی روزگار و نامروتی فرزند گله میکنیم.
26-سن 70 سالگی به بعد میمیریم و به درک واصل میشیم!
بعد از استقبال زیادی که از پست قبلی من (در مورد سیر و سلوک دوست دختر یابی در طول تاریخ) شد و بنا به درخواست های متعدد دوستان امروز چگونگی پیدا کردن دوست دختر(یا به قول صدا و سیما نامزد!) را به تفکیک محل زندگی و شهر محل سکونت براتون آماده کردم که امیدوارم مورد قبول واقع بشه.یه نکته دیگه اینه که این مطلب فقط و فقط(باز هم تأکید میکنم که فقط) جنبه شوخی داره و دوستان عزیز شهرستانی و تهرانی به خودشون نگیرند و ما اصلاً قصد توهین به فرهنگ و یا اعتقادات کسی رو نداریم.و امیدوارم اگر هم کسی از این مطلب ناراحت شد بزرگواری کنه و ما رو ببخشه و ازمون شکایت نکنه.من هفت تا نون خور دارم و در ضمن جوون هم هستم.منو نندازید زندان!!!
******
بدین وسیله اعلام می شود اوراق مشارکت تعداد محدودی دوست دختر توسط اداره نظارت بر امور داف بازی با شرایط ویژه به عرضه گذاشته میشود.این اوراق بی نام و قابل انتقال به غیر می باشد.همراه با سود 67/5 درصد. هموطنان واجدالشرائط (که شرایط لازم را در زیر آورده ایم)در صورت تمایل میتوانند تا پایان وقت اداری روز جمعه! با شماره های زیر تماس برقرار نموده و نسبت به تحویل جنس خود اقدامات لازم را انجام دهند.جهت ثبت نام میتوانید به انواع شعب بانک ملت در سراسر کشور مراجعه نمایید ... بدیهی است جنس داده شده پس گرفته نخواهد شد و بیخ ریش صاحابش خواهد ماند! ضمناً شرایط تکمیلی طی روز های آینده در روزنامه های کثیرالانتشار به اطلاع عموم خواهد رسید.شرایط اولیه به تفکیک استان محل زندگی عبارتند از:
1-در شهر خرم آباد از استان لرستان:شرایط عبارتند از:
*داشتن باشگاه بدنسازی
*داشتن حداقل یک مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران
*داشتن عکس یادگاری و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمی
*بازگرداندن کمک های مردمی مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذیربط!!!
*نکته:در صورتی که عضلات شکم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد!(5 امتیاز)
2-شهر تبریز از استان آذربایجان غربی.شرایط عبارتند از:
*تلفظ حرف ق
*ادای کلمات قلقلک و قوز بالای قوز بدون کوچکترین اشتباه!
*دانستن جواب مسئله 2X2 از لحاظ مختلف
*بلد بودن جک های متعدد درباره بچه های تهران
*داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به کمر و منفجر کردن کامیون حامل جک های صادراتی تبریز به استان های همجوار.
3-شهر زاهدان از استان سیستان و بلوچستان.شرایط عبارتند از:
*توانایی قورت دادن سه کیلو تریاک
*توانایی عبور 20 کیلو محموله مواد مخدر از جلوی مأموران مرزبانی
*داشتن مزرعه خشخاش
*آشنایی دیرینه با عبدالقمر خان قاچاقچی پاکستانی
*دارای رفت و آمد خانوادگی با جمشید هاشم پور!
4-شهر رشت از استان گیلان.شرایط عبارتند از:
*داشتن رو حیه مهمان نوازی!
*داشتن روحیه مهمان نوازی!
*داشتن روحیه مهمان نوازی!
*.......
5-شهر قزوین از استان قزوین.شرایط عبارتند از:
*نداشتن چشم طمع به برادر دوست دختر!
*توانایی خم شدن و استقامت در وسط شهر قزوین!
*[...] و [...]
6-شهر اصفهان از استان اصفهان.شرایط عبارتند از:
*خوردن موز به صورت دو بار در هفته!
*دست و دلباز بودن
*داشتن حداقل سه بار سابقه دعوت دوستان به شام یا نهار و یا یکبار برگزاری مهمانی فامیلی
*ننازیدن به سی و سه پل و سایر ابنیه تاریخی!
*راستگویی و صداقت!!!
7-شهر های سنندج و کرمانشاه از استان های کردستان و کرمانشاه.شرایط عبارتند از:
*توانایی پوشیدن شلوار استرج و تنگ به مدت 24 ساعت
*نداشتن سیبیل
*تعهد به خاک ایران و نداشتن ادعای استقلال طلبی!
*نداشتن سابقه دعوا و قلدری
*نبریدن سر نویسنده این مطلب!!!
8-شهر آبادان از استان خوزستان.شرایط عبارتند از:
*کوتاه کردن پشت مو و استفاده از عینک آفتابی فقط در صورت لزوم و زیر آفتاب!
*پوشیدن پیراهن و شلوار سفید
*نداشتن هیچ گونه ادعا نسبت به همنشینی با راکی-رامبو-جکی چان-بروسلی و بیل کلینتون
*نداشتن هیچ گونه ادعای مالکیت نسبت به برج ایفل –برج پیزا-مجسمه آزادی و برج میلاد!
*داشتن روحیه راستگویی و حقیقت طلبی(یعنی زیاد لاف نیاد)
9-شهر یزد از استان یزد.شرایط عبارتند از:
*توانایی زیستن در آب و هوای خوش.
*آشنایی با اشیائی چون چمن-سبزه-قناری و سایر موجودات زنده ساکن مناطق خوش آب وهوا
*نداشتن روحیه آب زیر کاه و رندی
*ادای حرف های خ و ق بدون تشدید
10-شهر تهران از استان تهران.شرایط عبارتند از:
*داشتن تنها دو دوست دختر دیگر
*آشنا نبودن با معنی و مفهوم کلمات دودره-تلکه-تیغیدن و ....
*داشتن روحیه جوانمردی
*مرد بودن!
بهترین دوست دختر را با بهترین اخلاق از ما بخواهید.سازمان اداره و سازماندهی و نظارت بر امور روابط ! همراه با گواهینامه ایزو میزو 2000 در مدیریت و کیفیت کالا.واحد نومنه سال در سال 85.