ترکه داشت اظهار نظر میکرد: این جلال آل احمد که هی ازش تعریف میکنن، فقط یه کتاب خوب نوشته که اسمش بوف کوره. یکی گفت: بوف کور که مال صادق هدایته! ترکه گفت: دیگه بدتر، یه کتاب خوب داره، اونم صادق هدایت براش نوشته!
یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نطق انتخاباتیاش گفت: ما همه با هم برابریم. رنگ پوست معیار خوبی برای جدا کردن آدمها نیست. همه مثل هم هستیم. چه سفیدهایی که خوشگلند، چه سیاههای بوگندو، چه زردپوستهای کوتوله زردنبو، چه سرخپوستهای وحشی، هیچکدام با هم فرق ندارند
رئیس ساعتش را گم کرد و آبدارچی را متهم به دزدی کرد، اما بعد از دو روز ساعت را پیدا کرد و از آبدارچی عذرخواهی کرد. آبدارچی گفت: اشکالی نداره! شما فکر میکردین من دزد هستم، من هم فکر میکردم شما شعور دارید، حالا معلوم شد هردومون اشتباه کردیم
ترکه با رشتیه دعواش میشه. یه چک میخوابونه زیر گوشش! رشتیه هم غیرتی میشه و میگه: «یا پنج تن». بعد ترکه رو بلند میکنه و میکوبه زمین! ترکه پا میشه و میگه: این خیلی نامردیه! ۶ نفر به یه نفر
یه روز یه ترکه رفته بود غازش رو بفروشه. یکی اومد گفت: خر چند؟! ترکه گفت: این که خر نیست بابا غازه! یارو گفت: کی با تو بود؟! با این غازه بودم
یه جایی جشن بوده، ترکه همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ ترکه میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده
یه روز دو تا ترک سوار یه تاکسی میشن. به راننده میگن که یه نوار بذار برامون. راننده هم میگه که نوارها تو داشبورده. هر کدوم رو که میخواهین خودتون بذارین. یکیشون شروع میکنه به گشتن و خلاصه یه نوار ویدیویی در میاره و فشار میده که بذارتش تو ضبط! رفیقش هم تا میبینه میزنه زیر گوشش و میگه: احمق! این مال ضبط تریلیه! تو میخوای بذاریش تو ضبط پیکان
عربه میره آزمایش خون بده، پرستاره هرچی میخواسته با سرنگ خون بکشه، نمیتونسته. بالاخره مجبور میشه انگشت سبابه یارو رو سوراخ کنه تا خون بیاد، ولی باز خونی در نمیاد. بالاخره مجبور میشه با دهن یک مک بزنه تا یکم خون بریزه رولام. عربه خیلی خوشش میاد، میگه: ببخشید خانم فردا دوباره شما ازمایش میگیرید؟ پرستار میگه: چطور مگه؟ عربه میگه: آخه فردا من آزمایش ادرار دارم
ترکه داشته نوار بهداشتی میگذاشته تو ضبط، رفیقش میپرسه: داری چیکار میکنی؟ ترکه میگه: میخوام کسشعر گوش بدم
اواهه (اوا خواهری - به خودت فشار نیار ) داشته رد میشده، میبینه کنار خیابون نوشتن: واکس 50 تومن. با خودش میگه: وا؟! کس 50 تومن؟!
از لره میپرسن: ببخشید لهجه شما چجوریه؟ میگه: ببین عین لهجه فارسی میمونه، فقط باید برینی توش
قزوینیه داشته بچهه رو میکرده، وسط کار یهو منکرات میریزه، اینم برای اینکه صحنه سازی کنه، به بچهه میگه بیا حالا تو منو بکن. بچهه هی داشته سعی میکرده، نمیتونسته، در همین حین افسره میرسه، زیپ شلوارشو میکشه پایین، میگه: بالامجان بیا کنار، این کارا بچه بازی نیست
یارو میخواست زنش رو بکنه بچه اش مزاحم بود به بچه میگه برو جلوی پنجره وایستا هر زن چادر مشکی رد شد پنج تومان بهت میدم چند دقیقه بعد بچه میگه باباپنج تومان بنویس به حساب یک زن چادری رد شد، یک خورده بعد دوباره میگه 20 تومان بنویس به حساب 4 تا زن چادری رد شدن. چند دقیقه بعد بچه میگه: بابا اگه خانوم آورده بودی مقرون به صرفهتر بود! دهنت سرویس شد چون خونه بغلی ختم بود تموم شد
بیا نظر هم بده