یه ترکه از حال میره ، از تو پذیرایی بیرون میاد!
تو مهد کودک مربیه به یک دختر پنج ساله میگه: ساراجون، تو شمردن بلدی؟
دختره میگه: آره! باباییم یادم داده!
مربیه میگه: آفرین به تو دختر خوشگل و باباییت!خوب حالا بگو ببینم، بعد پنج چیه؟
سارا جون میگه: شیش!
مربیه میگه: آفرین عزیزم، حالا بگو بعد هفت چیه؟
دختره میگه: هشت!
مربیه میگه: آاافرین! حالا بگو بعد ده چیه؟
دختره میگه: سرباز!!!
بچه تخسه میره پیش معلمش، میگه: خانوم میشه شما زن من بشید؟!
معلمه میگه: برو بشین سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم.
پسره میگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشکال نداره، جلوگیری میکنیم!!!
یارو یه نفر رو تو خیابون میبینه ، میپرسه: ببخشید، شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که تو ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟
یارو میگه: چرا!
یاروه میگه: شرمنده، عوضی گرفتم!!
انجمن حمایت از نماز گذاران قزوین سجاده با آیینه بغل میسازد
امروز چهار شنبه ست، حالا برای غافلگیر کردن اموات صلوات!!!
توخری
سگی
گاوی
گوسفندی
شتری
برای فروش نداری؟
آلبالو
شفتالو
هلو
زردآلو
آناناس
همشو خودم میخورم فکر کردی میخوام پاچه خاری کنم
یاروه داشته با خدا رازو نیاز میکرده و میگفته:
خدایا بعضیا میگن رو زمینی
بعضیا میگن تو اسمونایی
بعضیا میگن همه جا هستی
ولی هر جا هستی حضرت ابولفضل پشتو پناهت باشه
نماز خوندن معتاده :
بسم رحیم
قلفو داد به احد
لم داد اینور
ولش کن بابا ، احد کفرش دراومد
آبادانیه میاد تهران سوار اتوبوس میشه، بلیط اتوبوسرانی آبادان رو میده دست راننده.
یارو میگه: داداش این بلیط مال اینجا نیست.
آبادانیه میگه: ولک روشو خوب توجه نکردی، نوشته آبادان و حومه!!!
یه جایی تلویزیون راز بقا نشون میداده و دوتا گورخر یه شیررو کشتن . یه دفعه برنامه ی تلویزیون قطع میشه سروده :(دلاوران نام اوران به لطف یزدان ...................( پخش میشه!!!
من وسوسه ی کیوون بیدم... اس ام اس وده. اس ام اس زور وده
مرده به زنش میگه 3 تا حیون وحشی نام ببر که با خ شروع بشن
زنه میگه : خودت ، خواهرت ، خدا بیامرز مادرت
حیف تو که تو ی این مملکت موندی
هیچ کس قَدرت رو نمی دونه
اگه بری هند اونجا می پرستنت
یه موتور میزنه به یه گنجشک گنجشکه بی هوش میشه وقتی به هوش میاد میبینه تو قفسه میگه وای یعنی کشتمش!
یارو میره قبرستون میبینه همه مرده ها نشستن رو قبراشون میگه: چرا نشستین روقبراتون
میگن: سوالهای شب اول قبر لو رفته گفتن بیرون باشین
دو تا ترک آینه پیدا میکنن
اولی تو آینه نگاه میکنه میگه: این خیلی آشناست!!!
دومی آینه رو میگیره توش نگاه میکنه میگه: دیوونه خل این منم دیگه!!!
پلیس راهنماییی جلو ترکه رو میگیره میگه:
کارت ماشین
گواهینامه
معاینه فنی
بیمه
...
ترکه میگه : چیکار کنم ؟ جمله بسازم !!!!
یه روزیه گاوه میره کلاس زبان وقتی ازکلاس میادبیرون به جای مااااا مااااا میگه weee weee
ها الان تو منتظر اس ام اس کی بیدی که تا اس ام اس ویومد دویدی اومدی ؟ ها ها ها؟
غضنفر از دست شکمش شاکی می شه و میگه: خسته شدم از بس که کار کردم و دادم تو خوردی.
شکمش میگه: اگه ناراحتی، من کار کنم و بدم تو بخوری!!
امروز روز جهانی پوکی استخونه!
کله پوک روزت مبارک!!!
سلام دوستان ۱- ترکه شبا یه پارچ آب خالی بالا سرش میذاشته و می خوابیده ازش می پرسن آخه خنگ چرا اینجوری می کنی؟ میگه : خوب یه موقع نصفه شب از خواب پا پیشم می بینم تشنم نیست .. اونوقت چیکار کنم؟ 2- دوتا پسر حوصلهشان سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یا خط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم ماهواره نگاه میکنیم و اگر سکه روی لبهاش ایستاد میریم درس میخونیم! 3- ترکه باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه. 4- پلیس ماشین مسافر کشی را که با سرعت در خیابان میراند ، متوقف کرد و گفت : هشت تا مسافر داری و با این سرعت هم میرانی راننده با عجله گفت : آخه اگه تندتر نرم ، اون سه نفری که توی صندوق عقبند خفه میشند . 6- ترکه زنگ میزنه 118 میگه یه 110 بفرستین بقیه اش رو هم آدامس بدین . 7- ترکه خالی میبنده که 10 بار رفته چین دوستاش بهش میگن یه خیابون تو چبن اسم ببر میگه شهید بروسلی. 8-ترکه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره . 9-ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو میزده و در میرفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه، یک روز پشت در کمین میکنه، تا ترکه زنگ میزنه،ترکه رو می گیره . ترکه حول میشه، با تتپته میگه: ببخشید، عیسی هست؟ 10-یه هواپیما تو قبرستون تبریز سقوط میکنه، فردا رادیو تبریز میگه: شب گذشته یک فروند هواپیمای توپولوف در حومة شهر تبریز سقوط کرده و تا این لحظه 34513 جسد کشف شده! عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان همچنان ادامه دارد. 11- سه تا ترک رفته بودن ایستگاه راهآهن، تا میرسن تو یهو قطار حرکت میکنه، اینها هم میگذارن دنبال قطار حالا ندو کی بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختی، یکیشون میرسه به قطار و میپره بالا و دستشو دراز میکنه دومی رو هم سوار میکنه، ولی سومی بندة خدا هرچی میدوه نمیرسه. خلاصه خسته و کوفته برمیگرده تو ایستگاه، یک بابایی بهش میگه: آقاجان چرا اینقدر خودتونو خسته کردید؟ قطار بعدی نیم ساعت دیگه حرکت میکنه، وامیستادید با اون میرفتید. ترکه نفس زنان میگه: ایلده منم نمیدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفیقام اومده بودن بدرقم. |
مهناز افشار
هیچگاه از حد یک بازیگر خوش چهره صعود نکرد و گزاف نیست اگر او را بد شانس ترین چهره سینمایی دانس که با داشتن خصوصیات ویژه ای می توانست را ه خود را باز کند او و رادان اولین حضور رسمی خود را در شور عشق نشان دادند و حالا رادان به یک ستاره بدل شده اما مهناز افشار با موفقیت مسیری طولانی فاصله دارد و اگر بپذیریم که او حتی زودتر از رادان دوربین سینما را شناخته و تجربه کرده بود پس باید گفت یک جای کار در برنامه حرفه ای او می لنگد.
افشار که تا مقطع دیپلم در رشته تجربی تحصیل کرده است متولد 1356 می باشد و مدتها به خاطر شباهت و به خواننده و بازیگر پیش از انقلاب یعنی فایقه آتشین در بورس جنحالهای مطبوعات شایع پرداز قرار داشت.
مهناز بازی را با مجموعه عشق گمشده در سال 1376 آغاز کرد و پس از آن در دوستان به کارگردانی علی شاه حاتمی در سال 77 به سینما راه یافت . فیلم شکست می خورد اما لااقل او را برای اندک زمانی می شناسند.سپس با محسن محسنی نسب درام ورزشی شیرهای جوان را در کنار جعفر دهقان و در سال 78 به سرانجام می رساند که با استقبال قابل قبولی روبرو می شود . اما هنوز برای عرض اندام فرصت دست نداده بود . تا اینکه دار سال 80 از راه می رسد و نادر مقدس از او برای در نقش مقابل بهرام رادان دعوت به عمل می آورد .
شور عشق ساخته می شود و ناگهان هر دو چهره اصلی فیلم به شهرتی باور نکردنی دست پیدا می کنند . سال بعد از آن در خاکستری به کارگردانی مهرداد میر فلاح بازی می کند که به خاطر موضوعش توقیف می شود . توقیف فیلم جنجالهای مطبوعاتی و حواشی غیر قابل کنترل پیرامون افشار او را به سکوت می کشاند و سر انجام در سال 80 با نگین در یک نقش نامتعارف و باز هم جنجالی باز می گردد دختری در قفس در سال در سال 81 هیچگونه موفقیتی را با او همراه نمی کند.اما سال 82 شانس یک باره در خانه افشار می زند سه فیلم زهر عسل ،کما و سیزده گربه روی شیروانی با فروش بالایی روبرو می شوند . افشار یک پله بالاتر می آید ضمن آنکه اکران تقریبا همزمان سه فیلم از او نام و چهره اش را بیشتر در ذهن ماندگار می کند.
زهر عسل در کنار شهاب حسینی و گلزار جای چندان کاری نداشت در واقع ساخته ابراهیم شیبانی به غیر از گلزار و البته حضور کوتاه اما جذاب حسینی هیچ نکته مثبتی در خود نداشت و نمی توان فیلم را متعلق به افشار دانست که یک اثر کاملا مردانه بود .کما به همین طریق باحضور امین حیایی و گلزار یک اثر کاملا مردانه به حساب می آمد . اما 13گربه روی شیروانی با وجود داشتن فضایی فانتزی و تاکنون تجربه نشده و داشتن چهره های مطرحی چون گلزار و شریفی نیا و نواب صفوی او را در سطح خوبی شناور نگه می دارد. سال 83 در فیلم آکواریوم نیز در کنار امین حیایی و سالاد فصل در کنار شریفی نیا و شکیبا ظاهر می شود . او در سالاد فصل همبازی قدرتمند و قوی چو ن لیلا حاتمی را در کنار داشت . امسال او نیز تنها به بازی در کارگران مشغول به کارند به کارگردانی مانی حقیقی پاسخ مثبت داده است. |
چگونه ازدواج کنیم؟ | |
در راستای اینکه ازدواج یکی از مواردی است که امروزه خواب و خیال جوانان پاک و متین شده است، موارد زیر جهت اولین گام برای ازدواج توصیه می شود:
خواستگاری و روشهای آن: چندین روش برای خواستگاری وجود داره. 1- مثل زمان ناصر الدین شاه ننه جون و بیبی صغرای معروف و آبجیجون و خاله اقدس و عمه کلثوم رو مثل گروه بازرسین سازمان ملل راهی خونههای مردم کنیم تا دختر بیچاره اونارو با ذره بین کنکاش کنن و هزار و یک عیب روش بذارن و چای و میوهای خورده عزم را برای یافتن دختر شاه پریان جزم نمایند. و همینطور هی برن و هی بیان تا یکی رو اونا بپسندن و شما رو ببرن ببینیدش و تموم. خلاص. 2- مثل زمان محمدرضاشاه خودتون راه بیفتین توی خیابونای خلوت و تا از یکی خوشتون اومد برید جلو و خیلی مودبانه باهش آشنا بشید و بعد دستش رو بگیرید ببرید توی یک کاباره و بعد از شنیدن ترانهای از مرضیه ازش درخواست ازدواج کنید و اونم یه لبخند شرم گینانه بزنه و بله رو بگه و بعدا اگه دلتون خواست به ماما و پاپا بگین. 3- مثل همین زمان رفتار کنین و برین دانشجو بشین و توی دانشگاه با یکی سر حرف رو باز کنید و بعد کمکم ازش خوشتون بیاد و بعد براش نامه بنویسید و یواشکی بهش بدید و دلتون تاپ تاپ کنه و بعد هم بیسروصدا عقد بشین و سر کلاس همش به هم نگاه کنید. 4- مثل زمان آینده رفتار کنید و به دوست دخترتون بگین یک نفر براتون پیدا کنه و بعد همراه همون دوست دخترتون یه شاخه گل بخرید و برید خونه طرف و اگه ازش خوشتون اومد چه بهتر و گرنه واسه اینکه دلش نشکنه حداقل باهاش دوست بشید. 5- روش خشنتری هم هست که باید یک شیشه اسید بخرید و برید سر راه طرف و تهدیدش کنید که یا زنتون بشه یا شیشه اسیدو روی خودتون میریزید. ویا اصلا میشه هیچکدوم ازین دردسرا رو متحمل نشد و مثل آدم، مسیر عادی زندگی رو طی کرد.
|