JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

چند کلمه از بزرگانی در مورد زن

چند کلمه از بزرگانی در مورد زن

1- یک زن چیزی جز شوهرش نمی خواهد ولی وقتی که به او رسید همه چیز می‌خواهد.

«؟!»

2- زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می‌گویند تا در حفظ آن شریک باشند.

«فئودور داستایوسکی»

3- زنها مثل ماهی هستند. بدست آوردن آنها آسان و نگهداشتن آنها مشکل است.

«ولتر»

4- زن اگر موافق باشد رحمت الهی است والا بلای آسمانی.

«روشنی»

5- حرف زدن زیاد خانمها اعجاز و گوش کردن مردان کرامت است.

«؟!»

6- اختلاف زن و مرد در این است که مردان همیشه آینده را می‌نگرنند و زنان گذشته را بخاطر می‌آورند.

«؟!»

7- زن مخلوقی است که عمیق‌تر می‌بیند و مرد مخلوقی است که دورتر را می‌بیند. عالم برای مرد یک قلب است و قلب برای زن عالمی است.

«گرابه»

8- زنهایی که سر پیری مقدس و مؤمن می‌شوند چیزی را به خدا تقدیم می کنند که از بخشیدن آن به شیطان شرم دارند.

«؟!»

9- زبان زن به منزله شمشیر اوست. همیشه آن را بکار می‌برند تا زنگ نزند.

«؟!»

10- چنین است طبیعت زن: دوستت ندارد تا دوستش داری و چو دوستش نداری دوستت دارد.

«میگوئل بوفلر»

11- شاهراه موفقیت پر است از زنهایی که شوهران خویش را به پیش می‌برند.

«توماس دوار»

12- زنها پنجاه برابر بیشتر به ازدواج اهمیت می‌دهند تا به منصب وزارت.

«؟!»

13- زن گردنبند است. دقت کن چه چیزی را به گردن می‌آویزی.

«امام جعفر صاذق»

14- مردان آفریننده کارهای بزرگند و زنان بوجود آورنده مردان.

«رومن رولان»

15- دو چیز را دوست دارم و نمی‌خواهم آنی از آن منفک شوم . زن و عطر را.

«حضرت محمد (ص)»

16- زنها هرگز نمی‌گویند ترا دوست دارم ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری بدان که درون آنها جای گرفته‌ای.

«لارو شفوکو»

17- من زنی را که از خانه برای شکایت از شوهرش بیرون می‌آید دشمن دارم.

«حضرت محمد (ص)»

18- آسیاب و ساعت و زن همیشه نیازمند تعمیر هستند.

«پروربس»

19- نه گفتن زن به معنی پاسخ منفی نیست.

«اس – پی – سیدنی»

20- زنان امیال خود را بهتر از مردان پنهان می‌کنند. اما مردان بهتر از زنان امیال خود را کنترل می‌کنند.

«ریچارد استل»

21- به قول قدیمی‌ها : زن بلاست ولی هیچ خونه‌ای بی بلا نباشه.

«؟!»

22- زن گله، هر کی ندونه خله.

«این آخری رو خودم گفتم!»

زندگی مرد سالاری

زندگی مرد سالاری

مرد خونه: زن... پاشو اون کرکره رو بکش کسی‌ ما رو نبینه.

مادر بچه‌ها: وا! به من چه؟ خودت بکش!

مرد خونه: زن پاشو! اعصاب منو خورد نکن!

مادر بچه‌ها: پا نشم مثلا چه غلطی‌ میخوای بکن‍ی؟

مرد خونه: عجب روزگاری شده! اون زمونا خدا بیامرز ننه‌مون جرات نمیکرد بدون اجازه آقامون آب بخوره! بنده خدا وقتی آقامون میومد مثل پروانه دور و ورش میچرخید...

مادر بچه‌ها: خبه خبه حالا! گذشت اون دور و زمونه!

مرد خونه: بابا ده پاشو اون کرکره رو بکش،‌ میخوام این دو تا پیرهن رو اتو بزنم خبر مرگم! نمیخوام در و همسایه از پنجره بینن، آبرومون بره!

مادر بچه‌ها: وا...! حالا مثلا یکى هم دیدت. آسمون به زمین میاد؟

مرد خونه: نه پس! میخاى منو با این سیبیلا، اتو به دست ببینن؟! نمیگن این مرد غیرتش کجا رفته؟!

مادر بچه‌ها: وا...! اتو چه ربطى به غیرت داره مرد؟ میگما...، دارى اتو میکنی، اون دامن سیاهه منو هم یه اتو بزن... نسوزونیشا؟!

مرد خونه: بفرما! خداتو شکر زن! میگما، حسن آقا زنگ زد بگو آقامون رفته دم حجره دیر وقت میاد! نگى داره اتو میکنه آبروم میره‌ها!

مادر بچه‌ها: نه که خودش نمیکنه؟! زرى خانوم میگفت همه ظرفاى خونه رو حسن آقا میشوره!

مرد خونه: میشوره که میشوره! اصلا ما به مردم چیکار داریم؟ دهه! زن پاشو لا اقل یه آبگوشت بار بزار بریزیم تو این شیکم صاب مرده!

مادر بچه‌ها: گوشتمون تموم شده...

مرد خونه: یعنى چى؟ تو که همش نون و ماست به خورد ما میدی! پس اون 5 کیلو گوشتى که هفته پیش خریدم چى شد زن؟

مادر بچه‌ها: اون کباب پریشب کوفت بود خوردی؟!

مرد خونه: تو به نون و پنیر و هندونه میگى «کباب»؟!

زن خونه: حالا اون هیچی، اون دو تا قابلمه خورش قیمه که درست کردم بردى پیش خواهر جونت یادت رفته؟

مرد خونه: خیلى خب بس کن زن! اینقدر روح منو سوهان نکش! بزار برم به کارم برسم!

مادر بچه‌ها: من که چیزى نگفتم! خودت شروع کردی!

مرد خونه: حالا بسه دیگه! حسن آقا رو یادت نره‌ها! اگه زنگ زد بگو برا آقامون کار پیش اومد رفت سر حجره!

مادر بچه‌ها: خیلى خب بابا! تو یه روز یه لباس میخاى اتو کنى‌ها! میکشى آدمو! من برم ببینم این ذلیل شده کجا رفته...

مرده خونه: اهه...! این چه وضعیه؟ اینطورى دم در وا نستا! بیا تو! همسایه‌ها میبینن! روتو بپوشون! حالا گیریم تو رو هم نبینن. اگه چشمشون از لای‌ در بیفته تو و منو با این وضعیت ببینن چی‌ جوابشونو بدم؟

مادر بچه‌ها: چشم! میام تو آخ که این غیرتت منو کشته!

مرد خونه: چه کنیم دیگه! فکر کردى ما مثل حاج مهدى هستیم که ناموسمونو بزاریم همینجورى ولنگ و واز بره دم در؟ راستى دیدى زنشو اصلا؟ دیدى چه جورى پر و پاچه شو میریزه بیرون و شرم هم نمیکنه؟!

مادر بچه‌ها: ماشالله! منو بگو گفتم شوهرم غیرت داره!

مرد خونه: ما که چیزى نگفتیم! حالا بى شوخى دیدیش؟!

مادر بچه‌ها - قابلمه = تلق!

مرد خونه +‌ قابلمه = آوووووووووخ!

شعار تحریفی

شعار تحریفی

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش / می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش

دکتر این دختر خندان که کوبیدی تو سرش / می‌سپارم به تو از ذهن در سر کچلش!

گرچه از کوی وفا گشت بصد مرحله دور / دور باد آفت هر چی پسره از توی سرش!

گربه سرمنزل مقصود رسی دخت قناس! / چشم دارم که سلامی برسانی زمنش!

به ادب جامه گشائی کن از آن زلف سیاه / جای تیفوسی عزیز است تو بهم برمزنش!

گو دلم خیره شده بر خط و خال بدنش! / محترم دار در آن طره گردن شکنش!

در مقامی که بیاد لب او مینوشند / الکل آنست که مست گردد زبوی خویشتنش!

عرض و مال را نتوان بر در میخانه فروخت! / هرکه خربزه خورد بر لب دریا فکنش!

شعر صدرا همه بیت الغزل معرفت است! / آفرین بر دهن و دلکشی هر سخنش!


معنی اشعار:

بیت اول : خدایا من مواظب اینی که به من سپردی مثل چشمم هستم‌!

بیت دوم : دکتر جان این دختری که همچین کوبیدی توی سرش ، تازگیا کچل شده‌!

بیت سوم : هرچند که معنی وفا را دختره نمیدونه ، ولی آرزو میکنم که فکر پسرای دیگه رو نکنه!

بیت چهارم: از طرف ما هم به حاج خانوم سلامکی برسان!

بیت پنجم :‌ در منزل با ادب روسری را در بیار که موهای سر تیفوسی خیلی باحاله‌!

بیت ششم: زیادی به خط خال بدنش دقت نکن که ممکنه گردنتو بشکنه‌!

بیت هفتم :‌ این قسمت بد آموزی داره! معنیش نمیکنم‌!

بیت هشتم: هیکشی جنسش‌رو جلوی منزلش نمیفروشه! وگرنه پای لرزش هم میشینه!

بیت نهم : شعر صدرا همه از روی معرفت است و صد آفرین به این کلام دلکش!

طرز تهیه دختر رشتی

طرز تهیه دختر رشتی

مواد لازم :

1- رشت: به مقدار کافی!

2- دختر: 1عدد رشتی!

3- پسر: 1 عدد بچه مثبت!

4- تیپ: 2 قاشق غذاخوری!

آقاهای خیابون گرد، دقت داشته باشند که تهیه این‌نوع غذاها شامل وقت و هزینه نسبتا زیادی می‌باشد بنابراین باید یه مقداری حوصله به خرج بدن چون که این کار، کار سنگینی است و نیازمند یه مقداری تبحر و تجربه هم می‌باشد.

البته برای اینکه غذای شما خوش خوراک‌تر هم باشه شما باید یه ماشین که دیگه در پیتی‌ترین اون پرایده! گیر بیارین که خوب به هرحال هیچ غذایی بدون ادویه قابل هضم نیست!

ابتدا باید ماشین رو خوب بشورین! و ضدعفونی کنید. شیشه‌های عقب دودی! یه عروسک به دمبش ببندین! یه ضبط 1000 وات وصل کنین! یه مقدار چرت و پرت هم روی ماشین، به خصوص شیشه عقب بنویسید (البته به انگلیسی). یه عینک دودی تام کروزی! یه پیرهن با نوارهای قرمز رنگ که توی تاریکی ماشین به چشم بیاد! تنها کار اینه که کسی‌رو که نشون کردین، یه کمی تعقیبش کنین!

حالا برای اون دسته از آقایونی که کسی‌رو نشون نکرده بودن فقط کافیه که یه‌جا کمین بزنند واسه شکار آهو! و بعد از چند دقیقه خوراک آماده گذاشتن داخل فر است!

بقیه‌ی این کارها‌رو آقایون از روی غریزه و عقلی که در این مواقع فعال می‌شه‌! خودشون انجام میدن. تنها کاری که شرط لازم جوش خوردن معامله هست، وجود یک کمی تیپ می‌باشد! که این روزها این سگ همسایه‌ی ما هم بلده چه طوری این گربه‌ها رو بسازه!

(اصلا از اینا بگذریم... شما شروع کنین، خودتون کم‌کم یاد می‌گیرین!؟)

اینم یکی از دوستاران مایکل جکسون

اینم یکی از دوستاران مایکل جکسون

 

 

 

اخرشه

مقایسه قسمت های مختلف مربوط به مدرسه با فیلم ها
مدرسه ما : پایگاه جهنمی
خروج از مدرسه : فرار از آلکاتراس
دیدن مدیر از دور : شبهی در تاریکی
نمره بیست : افسانه آه
مدیر مدرسه : مرد 6 میلیون دلاری
شوخی با مدیر : بازی با مرگ
روز دادن کارنامه : حادثه در کندوان
امتحان : شاید وقتی دیگر
روزی که معلم به کلاس نمی آید : بوی خوش زندگی
اخراج از کلاس : یک بار برای همیشه

نمازخانه دبیرستادن : قطعه ای از بهشت
زنگ آخر : آرایشگاه زیبا
امحان پایان ترم : قلب ها برای که می تپد
پیام متقلب برای دیگران : چشم هایم برای تو
راهی برای متقلبان : جیب بر ها به بهشت نمی روند
آنتن مدرسه : جاسوس سه جانبه
جای سیلی معلم : دایره سرخ
دبیر تربیتی : پاک باخته
صفر های پشت سر هم : برج مینو
اعتراض برای نمره : شلیک نهایی
حیاط مدرسه : پارک ژوراسیک
زنگ ورزش : المپیک در بازداشتگاه
شوراءدبیران : جنگ نفتکشها
ناظم : پلیس آهنی
کنکور : بالاتر از خطر
دیدن معلم از دور : سایه عقاب ها
نگاه معلم : بگذار زندگی کنم
دانشگاه : سرزمین آرزوها
خارج از مدرسه : آن سوی آتش
بحث با مدیر : فریاد زیر آب
شاگرد اول کلاس : پرنده کوچک خوشبختی
پای تخته : لبه تیغ
دیکتاتوری معلم : مزد ترس
منفی های پشت سر هم : گلوله های بی صدا
اولین دانش آموزی که معلم از او درس می پرسد : قربانی
وراجی سر کلاس : مجوز مرگ
آخر کلاس : بهشت پنهان
مبصر کلاس : افعی
بوی جوراب بچه ها : عطر گل یاس
دبیرام مدرسه ما : تبعیدی ها
اخراج از مدرسه : می خواهم زنده بمانم
سایه دبیر تربیتی : سایه شوگان
دفتر دبیران : خانه ارواح
نمره ده : شانس زندگی
اتاق ورزش : جزیره آدم خور ها
دستشویی : اطاق گاز
سال آخر دبیرستان : سال های بی قراری
ساختمان مدرسه : آسمان خراش جهنمی
اخراجی ها : بینوایان
رفتن به دانشگاه : هدف سخت
دفتر مدیر : کلبه وحشت
صاحبان نمره زیر ده : سربداران
کیف های دانش آموزان : محموله
ظرفیت نیمکت ها : دو نفر و نصفی
سوسک در کلاس : انفجار در اطاق عمل
کلاس خصوصی : وعده پنهان
زنگ ادبیات : نان و شعر
دفتر ناظم : محکمه عدالت
حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن : زرد قناری
دانش آموزان رشته ریاضی : سوته دلان
رفتار مشاور مدرسه با دانش آموزان : عاشقانه

مردها مثل « مخلوط کن » هستند:
در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد.

 مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند:
 حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد.

 مردها مثل « کامپیوتر » هستند:
کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند.

 مردها مثل « سیمان » هستند:
 وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی.

 مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند:
 همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند.

مردها مثل « جای پارک » هستند:
خوب هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم.


 مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند:
 بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند.


مردها مثل « باران بهاری » هستند:
 هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود.

 مردها مثل « پیکان دست دوم » هستند:
ارزان هستند و غیر قابل اطمینان.


 مردها مثل « موز » هستند:
هرچه پیرتر میشوند وارفته تر می شوند.


 مردها مثل « نوزاد » هستند:
در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید.

 

اخرشه

مقایسه قسمت های مختلف مربوط به مدرسه با فیلم ها
مدرسه ما : پایگاه جهنمی
خروج از مدرسه : فرار از آلکاتراس
دیدن مدیر از دور : شبهی در تاریکی
نمره بیست : افسانه آه
مدیر مدرسه : مرد 6 میلیون دلاری
شوخی با مدیر : بازی با مرگ
روز دادن کارنامه : حادثه در کندوان
امتحان : شاید وقتی دیگر
روزی که معلم به کلاس نمی آید : بوی خوش زندگی
اخراج از کلاس : یک بار برای همیشه

نمازخانه دبیرستادن : قطعه ای از بهشت
زنگ آخر : آرایشگاه زیبا
امحان پایان ترم : قلب ها برای که می تپد
پیام متقلب برای دیگران : چشم هایم برای تو
راهی برای متقلبان : جیب بر ها به بهشت نمی روند
آنتن مدرسه : جاسوس سه جانبه
جای سیلی معلم : دایره سرخ
دبیر تربیتی : پاک باخته
صفر های پشت سر هم : برج مینو
اعتراض برای نمره : شلیک نهایی
حیاط مدرسه : پارک ژوراسیک
زنگ ورزش : المپیک در بازداشتگاه
شوراءدبیران : جنگ نفتکشها
ناظم : پلیس آهنی
کنکور : بالاتر از خطر
دیدن معلم از دور : سایه عقاب ها
نگاه معلم : بگذار زندگی کنم
دانشگاه : سرزمین آرزوها
خارج از مدرسه : آن سوی آتش
بحث با مدیر : فریاد زیر آب
شاگرد اول کلاس : پرنده کوچک خوشبختی
پای تخته : لبه تیغ
دیکتاتوری معلم : مزد ترس
منفی های پشت سر هم : گلوله های بی صدا
اولین دانش آموزی که معلم از او درس می پرسد : قربانی
وراجی سر کلاس : مجوز مرگ
آخر کلاس : بهشت پنهان
مبصر کلاس : افعی
بوی جوراب بچه ها : عطر گل یاس
دبیرام مدرسه ما : تبعیدی ها
اخراج از مدرسه : می خواهم زنده بمانم
سایه دبیر تربیتی : سایه شوگان
دفتر دبیران : خانه ارواح
نمره ده : شانس زندگی
اتاق ورزش : جزیره آدم خور ها
دستشویی : اطاق گاز
سال آخر دبیرستان : سال های بی قراری
ساختمان مدرسه : آسمان خراش جهنمی
اخراجی ها : بینوایان
رفتن به دانشگاه : هدف سخت
دفتر مدیر : کلبه وحشت
صاحبان نمره زیر ده : سربداران
کیف های دانش آموزان : محموله
ظرفیت نیمکت ها : دو نفر و نصفی
سوسک در کلاس : انفجار در اطاق عمل
کلاس خصوصی : وعده پنهان
زنگ ادبیات : نان و شعر
دفتر ناظم : محکمه عدالت
حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن : زرد قناری
دانش آموزان رشته ریاضی : سوته دلان
رفتار مشاور مدرسه با دانش آموزان : عاشقانه

اخرشه

ضد حال یعنی چی؟
ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره
ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو
ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی
ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه
ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن
ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه
ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد 987979543456547979794654687 تومن...!! مثل قبض تلفن وموبایل خونه ما
ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه
ضدحال یعنی با.۹.۷۵ افتادن
ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه
ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد
ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵
ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه ۱۰
ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق
ضدحال یعنی هیستوری رو پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه
ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند
ضدحال یعنی پژو آر- دی
ضدحال یعنی فیلم ژاپنی
ضدحال یعنی داشتن کالر آی دی
ضدحال یعنی عشق یه طرفه
ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد
ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن
ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن
ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن
ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه
ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه
ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه
ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی
ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی

یک انشاء

نام و نام خانوادگی: کاظم ترک زاده تربیزی                           کلاس : دبستان

موضوع انشاء : از شعر زیر چه مفهومی را برداشت میکنید ؟


از اون بالا کفتر میایه یک دانه دختر میایه !
سیا بغل جا جا ، تو منه دیوامه کردی !


مـــدادم را در قــــلب سفید کاغذ فــــشار می دهـــــم تا انشاء ام آغاز شود .
این شعر خیلی با مفهوم میباشد و من از این شعر خیلی برداشت میکنم !
ما همیشه از داخل تلویزیون نگا میکنیم و پدر من خیلی توی کف این دختر
افغانیه میباشد و مادرم غیرتی میشود و به همین دلیل پدرم هر شـــــــب
شام نخورده میباشد . مادرم وقتی که خیلی قاطی می باشد در غذای پدرم
مرگ موش میریزد ولی پدرم خیلی قوی است و هنوز زنده میباشد .
ما این شعر را در ماشین گوش میدهیم و پدرم جو زده میباشد و ما خــــیلی
ته چرخ میکنیم .
پدرم این شعر را برای مادرم میخواد و به او میگوید :
" ای دخــتر افغانی من یه ایرانی هستم "
ولی مادرم خیلی شاکی میباشد و با لقد به اونجای پدرم می کوبد .
ما خیلی به مهمانی میرویم و یکبار پدرم در یک مهمانی با این آهنگ در حال
انجام حرکات موزون بود که ما را گرفتن و تا صبح در بازداشت بودیم و خـــیلی
خوش گذشت .
پدر من همیشه توی حمام این آهنگ را میخواند و خیلی صدای پدرم ****
میباشد و مادرم آبگرمکن را خاموش میکند و پدرم همیشه بـــــــــعد از حمام
به صورت قندیل میباشد .
پدر من هر شب به برنامه عسل جون زنگ میزند و خیلی آهنگ در خواست
میکند ولی همه دارند دنبال گیتار اون آقای تو دماغی میگردند و کسی پدرم
را به پشم های زیر بغلش هم به حساب نمی آورد!
من و پدر و مادرم به شعر و ادبیات خیلی دوست داریم و من از این شعر خیلی
برداشت کردم و این بود انشاء من ....

تاریخچه تقلب و روش های آن
گویند: «تقلب مفهومی‌است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:
تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را
تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه‌ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه‌ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش‌های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند‌های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه‌ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.
زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب‌های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می‌شود نام برد.
حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می‌رسانیم:
روش های نوشتاری:
1- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و...
2- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...
3- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ‌های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه‌ی آئورت و ...
روش های با کلاسی:
1- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
2- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس
روش های جوادی:
1- خر نمودن یک فقره بچه خرخون
2- خم کردن سر به روی ورقه‌ی طرف به صورت تابلو.
3- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.
4- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.
توجه:
اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.

اخرشه

تفاوت های دختر ها و پسرهای ایرانی (قسمت اول)

 1-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست

 
 ندارند جای دختر ها باشند
 
2-اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما
 
 یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از
 
 خونه فراری میده!

3-یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما
 
 یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو
 
 میکشه
 
4-یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با
 
 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا
 
مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل
 
 خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!
 
5-دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!
 
6-دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه
 
 میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و
 
 در نهایت موفق میشن
 
7-اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت
 
 میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و
 
 جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه!
 
8-نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و
 
 دماغ و دهن و  .........هست.
 
10-دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین راه برای داشتن یک رابطه
 
 خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند
 
 بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!
 
ادامه دارد ...

تفاوت های دختر ها و پسرهای ایرانی (قسمت دوم)
 
11-دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه
 
 فراری هستند!
 
12- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.
 
13-اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر
 
 آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم
 
می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.
 
 
14-دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون
 
حرف زور میزنن
 
16-اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما
 
 پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن!
 
17-یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه
 
 اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی
 
 دوست دخترش صحبت میکنه.
 
18-پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر
 
 ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!
 
19-یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست
 
 نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه
 
 دوست میشه!
 
20-یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده
 
 میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت
 
 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر
 
 تماستم!
 
21-اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش
 
 تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر
 
 بی چشم و رو هستش!
 
22-دختر ترشیده میشه اما پسر نه!!!!
 
23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب
 
 رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن
 
 خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می
 
 خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت
 
 چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش
 میدن!!

قابل توجه مادر شوهر و پسرها

جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت سکوت(قابل توجه خیلی‌ها)


مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟

 
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟


...مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه


خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟


..مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه


خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟


مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره


خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟


...مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن


خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟


...مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن


خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟


...مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد


خانواده عروس : زنش !!!؟؟؟


! نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین



طرز تهیه شوهر مر غوب
برای تهیه این عنصر ، در ابتدا ی کار باید سیلیکات جهیزیه را با نیترات
 
 ارث بابا مخلوط کرده ، پس از مدتی متصاعد می شود  برای مرغوبیت
 
 بیشتر این عنصر می توان از زبان چرب و نرم هم به عنوان کاتالیزور
 استفاده کرد .
 
این عنصر در طبیعت  به صورت آزاد یافت می شود که
 
با استفاده از ابزار خاصی باید آن را به سرعت ذخیره کرد .
 
به خصوص که این عنصر نسبت به عنصر مکمل خود حدود یک میلیون
 
 واحد کاهش مقدار دارد .
 
خواص فیزیکی : جنس آن بسیار سخت است که البته می توان آن را
 
 باکمی سولفور زرنگی نرم کرد. زیرا به سرعت در برابر ابراز احساسات
 
 
 واکنش نشان می دهد 
 
 
ذکر است نوع خوش ترکیب آن در طبیعت کمتر یافت می شود .
 
 
خواص شیمیایی : بعضی از این عناصر با خورده شیشه همراه بوده و
 
 
 ناخالصی دارند ، برای خالص شد نشان کافی ست آنها را در یک سیستم
 
 سر بسته به نام اتاق قرار دهید .بدین خاطر که این عناصر قابلیت مفلوک
 
شدن دارند . ( چکش خورانند )
 
 
از ابزاری نظیر تبر استفاده کرده و آزمایش را انجام دهید در اثر این
 
 
 واکنش گاز فریاد و امواج غلط کردم متساعد می شود سپس این عنصر
 
 
به صورت رسوب در گوشه ی اتاق ته  نشین می شود که این رسوب
 
 
نسبت به عنصر اصلی از مرغوبیت بیشتری برخوردار است  
 
 
 
 دوستان ببخشید که چند وقت اپدیت نکردم دلیل داشت
 
عکسهای رقص حسین رضا زاده رو نمی دونم بذارم
 
البته اون فیلم عکس ازش می گیرم میفرستم
 
می ترسم برای وبلاگم دردسر بشه میترسم مثل وبلاگم تو 
 
 پرشن بلاگ ببندنش نمی خوام اینو از دست بدم 
 
بازم تو نظرات بگین بذارم یا نه اگه در خواست زیاد بود می ذارم

اصول اولیه شهرنشینی در تهران:
 
 
 
·       شما باید کاملا سعی کنید لهجه خود را از بین ببرید...بهتر است اصلا گذشته و اصالت و اینهای خود را هم از یاد برید چون شما یک تهرانی هستید.
 
·       کت و شلوار بپوشید و موهای خودتون رو به سبک المانی کوتاه کنید ...یه انگشتر حلقه مانند هم بکنید در انگشت سبابه تان.
 
 
·       کفشهای نوک تیز بپوشید.
 
·       اگر خانم هستید یه شال روی سر خود بندازید وبا انواع لوازم ارایش خود را به شدیدترین صورت ممکن ارایش کنید.....بعد تو مترو موهای همدیگه رو برای 20 سانت جای اضافی بکشید.!!!یادتون باشه با فرهنگ بودن مهم نیست...این پررو بودن که مهمه......اصلا فرهنگ و ادب کیلو چند؟؟؟
 
 
·       در مکالمات روزمره کلمات ((مرسی)) و((عزیزم))را هرجوری که شده جا دهید. گوشیت که زنگ میزنه برش دارو با اون لحن خاص که خودتم میدونی چه جوریه  بگو جووووووونم ؟؟؟.....یه وقت نگی جانم ها ..عیبه .. جیزه..!!!!
 
·       در چت هایی که لطف می کنید انجام میدید کلمات  (( Tnx)) ,  ((Mer30)) ,  ((Nop))  و ....  را حتما به کار ببرید.
 
 
·       تیپ  Sportبزنید ...کتانی ...شلوار لی ترک...موها سیخ سیخ و ابروها بر داشته ...(( دریغ از یه ذره مردونگی و غیرت و مرام و معرفت )).
 
 
·       حتما سیگار بکشید ها ...حتما !
 
·       اخرین موزیکها رو گوش کنید و در خیا بون در حال راه رفتن هی Techno بزنید و اون اهنگی رو که حفظ کردید بخوانید.
 
 
·       دریده و پررو باشید...مردم رو قورت بدید تو خیابون ...الکی راه برید چاقو در بیارید دختر مردم رو به بهانه ی دوست داشتن تکه تکه کنید...اسید بپاشید رو صورت دختر مورد علاقتون ...دعوتش کنید خونتون بهش تجاوز کنید ...خجالت نکشید ها!!!...پایتخت نشینی خب...حق داری ..همه این کارارو بکن بعد بگومن ازادی میخوام...این چیزه زیادیه؟؟؟...............................ازادی اینه؟؟؟؟؟
 
·       با رفیقات کنار کیوسک تلفن قرار بذارو همان جا بگو بخند راه بنداز و به زن و دختر مردم تیکه بنداز.
 
 
·       اگر خانم هستید در هر 5 انگشتت انگشتر بنداز وکفش طلایی بپوش.
 
·       حتما از خیلبونهای جردن و گاندی خرید کنید که خیلی با کلاس هستند... بعد وقتی ازت می پرسن مگه جردن چی داره ؟؟؟ جواب بده : میگن تو هر دقیقش دل میشه تیکه پاره .
 
 
·       یادت باشه ساندویچ و ادامس زیاد بخوری.
 
·       در مترو با دوستاتون شوخی های دستی انجام بدین...مثلا دوستاتونو هل بدید روی مردم و بلند بلند بخندید و حرفهای زشت بزنید و مخصوصا فحش هایی که کلمه ((کش)) بهشون وصل میشه رو بلند بگید.
 
 
·       جمعه ها با کت و شلوار و کفش ورنی برید کوه و بگید دیسیپلین ادم اینجوری بالا میره.
 
·       حتما سگ بخرید...پشمالوی سفید که چشماش معلوم نباشه ...بعد برو تو  Gazzag  و  Orkut بزن که اسم  GF یا  BFقبلیت رو روش گذاشتی.
 
 
این کارا رو انجام بده.... 100% تهرونی میشی اونم از نوع اصیلش...اگه نشدی بیا یکی بزن تو گوش نویسنده  .